کانسلیم CANSLIM چیست؟ تجزیه و تحلیل به روش کانسلیم در بورس
به زبان ساده کانسلیم (CANSLIM) یک روش فوق العاده برای فعالیت در بازار بورس می باشد. در واقع به عبارت دیگر کانسلیم (CANSLIM) استراتژی معاملاتی است که از ترکیب تحلیل فاندامنتال، تکنیکال و مباحث مالی رفتاری طراحی شده است و یک سیستم جامع و مناسب می باشد.
کانسلیم (CANSLIM) کوتاه شده یک روش درآمدزا در بازار سهام است که ویلیام اونیل آن را ابداع کرده است. اونیل پایه گذار و رییس روزنامه ملی بازرگانی اینوست رز بیزنس دیلی می باشد . همچنین یک موسسه تحقیقاتی در امور تجاری را ، به نام شرکت ویلیام اونیل و شرکا رهبری می کند.
اونیل، زاده اوکلاهاما و بزرگشده تگزاس است. نخستین سرمایه گذاری او مبلغی در حدود ۳۰۰ دلار، با خرید سهام پروکتر و گمبل (بزرگترین شرکت سازنده مواد شوینده در آمریکا) بود.
او سپس به عنوان دلال سهام به شرکت هایدن استون پیوست و بررسی سهام برندهشده در بازار سهام را همان زمان آغاز کرد. وی پس از آنکه موجودی حساب خود را طی۲۶ماه بیست برابر (. ) کرد، توانست یکی از صندلیهای بازار سهام نیویورک را در سی سالگی بخرد.
تحلیل کانسلیم (CANSLIM)
از تحلیل CANSLIM در واقع جهت شناساندن سهم در مدت زمان کوتاه به طور مختصر و مفید استفاده میشود. به طور کلی مهمترین قسمت در تحلیل CANSLIM برای شناخت سریع یک شرکت، مطالعه و بررسی روند عایدی کل شرکت و نیز وضعیت سود هر سهم و روند قیمتی سهم میباشد.
کانسلیم برگرفته از 7 حرف لاتین C.A.N.S.L.I.M است که هر حرف، معرف و مخفف یک عبارت است که در زیر توضیحات مربوط به هر عبارت را مشاهده خواهید کرد.
دسته بندی کانسلیم Canslim
CANSLIM مخفف ۷ عبارت است و هر حرف این کلمه به معنی یک عبارت می باشد:
- C : Current Quarterly Earning Per Share
- A : Annual Earning Per Share
- N : NEW Products, New Management, New high
- S : Supply And Demand
- L : Leader or laggard
- I : Institutional Sponsership
- M : Market Direction
حال هر کدام از موارد بالا را به ترتیب توضیح خواهیم داد:
1-سود های جاری یا همان C : Current Quarterly Earning Per Share
در این قسمت تاکید بر آن است که EPS فصلی شرکت بررسی گردد و چنانچه این EPS نسبت به مدت مشابه سال قبل حداقل بطور متوسط از ۲۵ تا ۵۰ درصد رشد برخوردار باشد آنگاه سیگنال مناسب در تحلیل کانسلیم CANSLIM دریافت میگردد.
در اینجا منظور از درآمدهای جاری، گزارشهای درآمدی فصلی شرکتها است که این درآمد در ازای هر سهم، بهصورت EPS نمایش داده میشود. در بررسی این گزارشها، ترجیحاً بهتر است سود یک فصل را نسبت به سود همان فصل، در سال گذشته بررسی کرد و درصورت افزایش سود به میزانی مشخص (مثلاً ۲۰% سود)، میتوان به روند صعودی شرکت امیدوار بود. شایان ذکر است عدد ۲۰% ملاک خاصی برای سنجش روند صعودی شرکت، در نظر گرفته نمیشود و اینجا منظور از ۲۰% رشد چشمگیر سود نسبت به سال قبل است.
(در اینجا باید به این نکته توجه کرد که مثلاً اگر شرکتی سود ۱ ریالی خود را به ۲ ریال تبدیل کرده باشد، نمیتوان این میزان افزایش را بهعنوان رشد ۱۰۰ درصدی آن در نظر گرفت.)
نکته: سرمایهگذاران باید به گزارشهای گمراهکننده شرکتها نیز توجه داشته باشند. بهعنوان مثال ممکن است شرکتی در گزارش خود، با بزرگنمایی از رکورد فروش خود صحبت کند و همچنین در مقایسه با سال گذشته، افزایش فروش ۳۰ درصدی داشته باشد. در حالی که بنا به دلایل مختلف، حاشیه سود شرکت کاهش یافته است و درواقع افزایش سود شرکت، باید برابر ۵ درصد در نظر گرفته شود.
کانسلیم: درنتیجه باید از سودهای غیرعادی و استثنایی شرکت صرفنظر کرده و همچنین یک میزان مشخص سود را به عنوان حداقل افزایش سود شرکت، تعیین کنید. تعیین میزان حداقل سود، میتواند بهعنوان شاخص سنجش عملکرد شرکت، به کار برده شود.
در اینجا میزان حداقل سود، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد مشخص شده است اما هر سرمایهگذار میتواند با توجه به اهداف سرمایهگذاری خود، این میزان را تعیین نماید. پس اولین نکته کلیدی، رشد قابل توجه (حداقل ۲۰ تا ۵۰ درصد یا بیشتر) سود سه ماهه اخیر سهم نسبت به سه ماهه مشابه سال قبل است. ولی توجه به حاشیه سود شرکت و دیگر اطلاعات خرد و کلان اقتصادی برای تصمیمگیری، الزامی است.
2-A : Annual Earning Per Shareکانسلیم چیست؟ کاربرد آن: توضیح آنکه این بخش مربوط به بررسی EPS سالـانه شرکت نسبت به ۵ سال قبل میباشد، چنانچه دارای رشدی معقولانه باشد و نرخ رشد مرکب سالانه درآمد بین ۲۵ تا ۵۰ درصد باشد سیگنال مطلوب CANSLIM دریافت میگردد.
درست است که شرکت سال پنجم نسبت به سال قبل رشد ۱۰۰ درصدی داشته اما از روند افزایشی سالهای قبل خود باز مانده است که نشانه خوبی نیست. درصورتیکه سال ششم، مثلاً به سود ۵۰۰ ریالی برسد، میتوان گفت که به روند افزایشی خود بازگشته و درنتیجه میتوان در مرحلهی بعد مورد اول سیستم کانسلیم را که رشد در درصد سودهای سه ماهه است را در سال پنجم، مورد بررسی قرار داد.
پس در سرمایهگذاری میبایست ادامهدار بودن سود حاصل از درآمد شرکت را در پنج سال گذشته، بررسی کرده و از رشد سالانه حداقل ۲۵ تا ۵۰ درصدی آن مطمئن شد. درنتیجه در این قسمت باید دو عامل رشد سود سالانه و سود سه ماهه شرکت را درنظر بگیریم.
3-روش کانسلیم : N : NEW Products, New Management, New highمحصول یا خدمت جدید (کالاهای جدید، مدیریت جدید، پیشرفتهای جدید) به روش کانسلیم
برای افزایش شدید و ناگهانی در قیمت سهام یک شرکت، آن شرکت باید یک نوآوری به بازار عرضه نماید. این نوآوری میتواند یک محصول یا خدمات جدید و با اهمیت باشد که بهسرعت در بازار به فروش میرسد. همچنین میتواند مدیریت نوین، تغییر یک رییس، یک فناوری تازه در یک صنعت خاص یا حوداثی از قبیل افزایش نرخ محصولات و … باشد.
کانسلیم : بررسی شرکتهای برتر بورس آمریکا طی سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۹۹۳ نشان میدهد که در ۹۵ درصد این شرکتها، مواردی از جمله ارائه محصول و خدماتی جدید، مدیریت نوین و … اتفاق افتاده که کل آن صنعت را تحت تاثیر قرار داده و رشد ارزش سهام آن شرکتها را در پی داشته است.
از دیگر یافتههای اونیل در این تحقیق میتوان به این مورد اشاره کرد: در قیمت بالا بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید. پژوهش اونیل نشان میدهد که زمان مناسب برای خریدن یک سهم، زمانی است که قیمت آن سهم پس از طی کردن یک دوره ۲ تا ۱۵ ماهه تثبیت شده و در آن محدوده، به منطقه بیشینه جدیدی رسیده است. این موضوع برخلاف نظر اکثریت سهامداران است که میگوید: در قیمت پایین بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید!
4- S : Supply And Demandهمانطور که میدانیم قانون عرضه و تقاضا تقریباً تعیینکننده قیمت همهچیز در زندگی روزمره و انواع بازارهایی است که در آنها دادوستد انجام میگیرد. بازار سهام نیز از این قاعده مستثنا نیست و قانون عرضه و تقاضا در این بازار، از اهمیت زیادی برخوردار است.
بهراحتی میتوان دریافت که قیمت سهام شرکتی که ۴۰۰ میلیون برگه سهم دارد بهسختی افزایش مییابد، زیرا تعداد عرضهکنندگان سهام زیاد بوده و در نتیجه متقابلاً باید تعداد تقاضا برای خرید این سهم زیاد باشد تا قیمت آن با افزایش همراه باشد. اما قیمت سهام شرکتی با ۵۰ میلیون برگه سهم با حجم خرید معقولی، افزایش خواهد یافت چون سهام کمتری برای عرضه وجود خواهد داشت.
در شرایط فوق اگر تصمیم به خرید سهم با شرایط یکسان دارید و تنها تفاوت، بین کوچک و بزرگ بودن میزان سهام شرکت است، شرکت کوچکتر گزینه بهتری خواهد بود.
در اینجا به سهام شناور شرکت نیز باید توجه شود. زیرا سهام شناور شامل سهام در اختیار مدیران شرکت و همچنین سهام قابل عرضه به سرمایهگذاران بازار است. از اینرو هر چه تعداد سهام شناور کمتر باشد، شرایط عرضه و تقاضا برای افزایش قیمت بهتر خواهد بود و از طرف دیگر سهام شرکتی که درصد بالایی از مالکیت آن در اختیار مدیران ارشد شرکت است، معمولاً از آینده بهتری برخوردار خواهد بود.
کانسلیم چیست و چه کاربردی دارد؟
5- L : Leader or laggardمردم اغلب سهامی را خریداری مینمایند که اولـاً با صنعت مرتبط با آن آشنایی داشته باشند و شرکت مزبور را بشناسند ثانیاً صنعت فوقالذکر جزو صنایع پیشرو باشد گفتنی است که سهام مناسب در تحقیقات ویلیام اونیل از قدرت نسبی ۸۷ در صنعت خود برخوردار بودهاند.
با توجه به اینکه هیج تضمینی برای سود دهی یک سرمایهگذاری وجود ندارد؛ با این حال اونیل پی برد که اگر افراد سهام یک صنعت پیشرو را خریداری نمایند، احتمال اینکه سرمایهگذاری آنها همراه با سوددهی باشد، بیشتر خواهد بود.
کانسلیم : او مثالهای متعددی را برای اثبات این موضوع ذکر میکند که یکی از آنها سهام شرکت لویتز است. در سال ۱۹۷۰ شرکت لویتز به یکی از پیشگامان بازار تبدیل شد. مدتی بعد شرکت ویکس نیز همان محصول شرکت لویتز را کپی کرد و وارد تجارت لوازم خانه شد. بسیاری از افراد بهجای خرید سهام شرکت لویتز، سهام شرکت ویکس را خریداری کردند زیرا از قیمت کمتری برخوردار بود. ولی درنهایت قیمت سهام ویکس افزایشی نیافت و در ادامه نیز با مشکلات مالی همراه شد.
این در حالی بود که سهام شرکت لویتز ۹۰۰ درصد افزایش یافت. این تنها یکی از نمونههای شرکت پیشرو و پسرو بود که برای شما در این مطلب بیان شد. در نتیجه از این قاعده پیروی کنید: از سرمایهگذاری در شرکتهای پیرو بپرهیزید و به دنبال سهام آشنایی با استراتژی کانسلیم شرکتهای پیشرو و برتر باشید.
6- I : Institutional Sponsership < نهاد پشتیبان >در کانسلیم
کانسلیم چیست ؟ مردم تمایل به خرید سهامی دارند که از سوی سرمایهگذاران عمده و یا شخصیتهای حقوقی خریداری و حمایت میشود. لذا یکی از فاکتورهای کانسلیم این است که سهام دار عمده شرکت نسبت به روند سهام بی تفاوت نباشد و در مواقع لزوم از سهم خود حمایت لازم را به عمل بیاورد.
حامی نهادی میتواند صندوق سرمایهگذاری، صندوق پسانداز بازنشستگی شرکتها، آشنایی با استراتژی کانسلیم شرکتهای بیمه، مشاوران سرمایهگذاری، صندوقهای پوشش خطر، ادارات امانی بانکها، موسسات دولتی، خیریه و آموزشی باشد.
از سویی ممکن است، تعداد زیاد حامیان نهادی یک سهم، برای آن مضر هم باشد. بهعنوان مثال در صورت بروز مشکل و اعلام یک خبر بد در شرکت، حجم فروش بالقوه بسیار زیادی به بازار تحمیل خواهد شد.(شرکت اسنپل در سال ۱۹۹۳) درنتیجه باید سهامی خریداری شود که حداقل از چند حامی نهادی با عملکرد بهتر از عملکرد میانگین بازار برخوردار باشد.
7- M : Market Direction < جهت بازار >در کانسلیم
این بخش ، مهمترین بخش روش کانسلیم است . اگر کل بازار رو به زوال برود ، حتی بهترین سهام هم می توانند ضرر ده باشند . تقریبا ۷۵ درصد سهام با کل بازار هم جهت هستند . یعنی اینکه شما می توانید سهامی را که همه شرایط دیگر را به طور کامل دارا هستند ، بخرید اما اگر نتوانید جهت کل بازار را تشخیص بدهید ، ممکن است که سهام شما بازده خوبی نداشته باشند.
اونیل برای مشخص کردن جهت کلی بازار، تفسیر و تحلیل نمودارها و نشانگرهایی را به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند و به همین منظور تفسیر نمودار قیمت و حجم روزانه کل بازار را امری حیاتی و مهم میپندارد. زیرا معتقد است خلاف جهت بازار حرکت کردن برای سرمایهگذاران، بسیار پرهزینه خواهد بود و به همین دلیل بسیاری از مردم دچار زیان میشوند. پس با استفاده از ابزارهای موجود باید به دنبال تشخیص صحیح جهت کلی بازار باشید و با بهکارگیری شش اصل گفته شده، سهام پربازده بازار را شکار کرده و از سود آن بهرهمند شوید.
کلام آخر
کانسلیم نیز یک استراتژی معاملاتی موفق است که می توان از آن کمک گرفت و متناسب با شرایط فردی و استراتژی معاملاتی شخصی از این موارد استفاده کرد.
بهترین استراتژی باید شامل مباحث تحلیل تکنیکال ، فاندامنتال و مالی رفتاری باشد که روش کانسلیم این جامعیت را دارد.
کانسلیم (CANSLIM) چیست؟ معرفی کامل استراتژی کانسلیم
کانسلیم یک استراتژی است. این استراتژی برای تحلیل بنیادی سهام شرکتها، کاربردی و مهم است. واژهی کانسلیم (CANSLIM) از سرواژهی عبارت انگلیسی آن برگرفته شده است. در این مطلب، میخواهیم این استراتژی را بررسی کنیم و بدانیم که CANSLIM دقیقاً چه چیزی است.
استراتژی کانسلیم
همانطور که در مقدمه بیان کردیم، کانسلیم یک استراتژی است که در خصوص تحلیل بنیادی سهام شرکتها، کاربرد دارد. این استراتژی به خصوص برای بازارهایی که با نوسانات شدید قیمتی همراه هستند، بسیار پرکاربرد خواهد بود. چراکه استراتژی کانسلیم قادر به پیشبینی حرکات صعودی بازار میباشد.
در استراتژی کانسلیم، تمرکز روی شناسایی سهامهایی است که پتانسیل بالایی برای رشد خواهند داشت. بنابراین به کمک این استراتژی، میتوانید سهامهایی را شناسایی و خریداری کنید که به احتمال زیاد در آینده، سودی چندبرابر خواهند داشت.
ویلیام جی اونیل و کانسلیم
قبل از اینکه به بیان چگونگی استراتژی کانسلیم بپردازیم، بد نیست تا گوشهای مختصر در خصوص ارائهدهندهی آن صحبت کنیم. ویلیام جی اونیل شخصی بود که به عنوان کارگزار بورس فعالیت داشت. اونیل یک استراتژی معاملاتی تنظیم کرد که همان کانسلیم است. او با استفاده از این استراتژی، برای انتخاب سهام تصمیمگیری میکرد. جالب اینکه او به نسبت همسن و سالان خود، نتایج بسیار بهتری را میگرفت.
او میگوید: «این یک تناقض بزرگ است که سهامی که به نظر رشد زیادی کردهاند، باز هم رشد میکنند و سهامی که به نظر افت زیادی را تجربه کردهاند، بیشتر افت میکنند.» آنچه او در این عبارت قصد بیان آن را دارد، اعلام اشتباه بودن منطق در بازار است. یعنی همیشه درست نیست که سهمی که رشد خوبی را تجربه کرده است، باز هم موفق است و در آینده رشد بیشتری را تجربه میکند.
CANSLIM به چه معناست؟
CANSLIM برگرفته از هفت عبارت است. این هفت عبارت در زیر آورده شده است:
- C درآمد جاری برگرفته شده از ابتدای عبارت Current earnings
- A درآمد سالیانه برگرفته شده از ابتدای عبارت Annual earnings
- N محصول یا خدمت جدید برگرفته شده از ابتدای عبارت New product or service
- S عرضه و تقاضا برگرفته شده از ابتدای عبارت Supply and demand
- L صنعت پیشگام یا غیرپیشگام برگرفته شده از ابتدای عبارت Leader or laggard
- I حمایت نهادی برگرفته شده از ابتدای عبارت Institutional sponsorship
- M جهت بازار برگرفته شده از ابتدای عبارت Market Direction
لازم به ذکر است که در منابع متعددی که به شرح این استراتژی پرداختهاند، از ترجمههای مختلفی برای هر یک از این عبارات استفاده کردهاند. در ادامه، با شرح هر بخش، مفهوم کلی را درمییابید.
C: درآمد جاری یا Current earnings در کانسلیم
ابتدای واژهی CANSLIM با حرف C آغاز میشود که به عبارت Current earnings اشاره میکند. این عبارت به معنای درآمد جاری است. یعنی شرکتی که مورد بررسی قرار میگیرد، در حال حاضر (در مقطع زمانی کنونی) چه درآمدی دارد. بنابراین نیاز است تا گزارش های درآمدی شرکت را بررسی کنیم. برای بررسی گزارشات درآمدی یک شرکت، به یک عدد نیاز داریم که رقم و ارزش درآمد را در ازای هر سهم بیان میکند. این عدد به نام EPS شناخته میشود.
نکتهی مهم در خصوص بررسی گزارشهای درآمدی شرکتها آن است که باید توجه داشته باشیم این گزارشها ممکن است اغراقآمیز و گمراهکننده تنظیم شده باشند. به همین علت باید از سودهای غیرعادی و استثنایی صرف نظر کنید. عموماً سود و درآمد شرکتها زمانی در ارزش آنها اثرگذار است که سود به دست آمده حاصل فعالیتهای عملیاتی شرکت باشد و نه فروش داراییهای ثابت. برای مثال برای یک شرکت تولید قند، سود یا درآمد حاصل از فروش بخشی آشنایی با استراتژی کانسلیم از زمین کارخانه، ارزشی در سهام آن ایجاد نمیکند، چراکه سود به دست آمده مداوم نیست و از عملیات اصلی شرکت حاصل نشده است.
A: درآمد سالیانه یا Annual earnings در کانسلیم
بخش دوم استراتژی کانسلیم به بررسی درآمد سالیانهی شرکت میپردازد. بر این اساس، باید درآمد شرکت را در سالهای مختلف (۵ سال گذشته)، در نظر بگیریم. برای اینکه اهمیت این موضوع برایتان روشن شود، مثالی میزنیم. فرض کنید شرکتی درآمد و میزان سوددهی ۵ سال گذشتهی خود را به شرح زیر اعلام کرده باشد.
سال اول ۱۰۰۰ ریال
سال دوم ۲۰۰۰ ریال
سال سوم ۳۰۰۰ ریال
سال چهارم ۱۰۰۰ ریال
سال پنجم ۲۰۰۰ ریال
اگر طبق پارامتر قبلی یعنی درآمد جاری پیش برویم، متوجه میشویم که روند درآمد این شرکت، یک روند صعودی بوده است. چرا که رقم درآمد و سوددهی در سال چهارم ۱۰۰۰ ریال و در سال پنجم برابر با ۲۰۰۰ ریال در نظر گرفته شده است. اما اگر نمودار روند سود و درآمد این شرکت را از کمی عقبتر بررسی کنیم، متوجه میشویم که افت سود داشته است. یعنی از سال چهارم یک نشانهی بد در این شرکت وجود دارد! هرچند در مثال ذکر شده، شرکت مجدد به روند صعودی خود بازگشته است. هرچند که در کشورهای تورمی همچون ایران، اعداد باید به صورت واقعی مورد بررسی قرارگیرند، به آن معنا که از اعداد اسمی، تورم خارج شود که در طول زمان قابل قیاس باشند.
N: محصول یا خدمت جدید یا New product or service در کانسلیم
حرف سوم در استراتژی کانسلیم حرف N است. این حرف از ابتدای عبارت New product or service برگرفته شده است که به معنای محصول یا خدمت جدید میباشد. همانطور که میدانید زمانی که در سهام یک شرکت یک افزاش قیمت ناگهانی دیده میشود، شرکت بایستی یک نوآوری را به بازار ارائه داده باشد. این نوآوری میتواند در قالب یک محصول یا خدمت جدید از سوی شرکت باشد. اگر این محصول و خدمت بتوانند در بازار با استقبال و فروش خوبی مواجه شوند، بدون شک، نرخ سهام شرکت یک افزایش قیمت ناگهانی را تجربه خواهد کرد.
در استراتژی اونیل، بیان میشود که در قیمت بالا بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید! پژوهشهای اونیل نشان میدهد که بهترین زمان برای خریداری کردن یک سهم در زمانی است که قیمت سهم بعد از طی کردن یک روند کوتاه مدت، به تثبیت رسیده باشد و در آن محدوده به ماکزیمم قیمتی خود رسیده باشد. توجه داشته باشید که اغلب سهامداران از قاعدهی دیگری پیروی میکنند. آنها معتقدند که در قیمت پایین بخرید و در قیمت بالاتر بفروشید!
S: عرضه و تقاضا یا Supply and demand در استراتژی کانسلیم
در بازار، همیشه قاعدهی عرضه و تقاضا وجود دارد. حتی در بازارهای روزمره و زندگی معمولی نیز میتوان این قانون را لمس کرد. بازار سهام نیز از این امر مستثنی نخواهد بود. تصور کنید یک شرکت ۴۰۰ میلیون برگه سهم دارد. روشن است که این شرکت، سهامداران زیادی دارد. بنابراین باید آنقدر متقاضی باشد که قیمت سهام این شرکت بتواند افزایش یابد. این در حالی است که افزایش نرخ سهام برای یک شرکت که ۵۰ میلیون برگهی سهم دارد، به مراتب سادهتر است. به عبارت بهتر، در شرکتی که ۵۰ میلیون برگهی سهام وجود دارد، سهام کمتری برای عرضه در بازار وجود دارد. بنابراین قیمت آن به نسبت شرکتی با ۴۰۰ میلیون سهم، راحتتر افزایش پیدا میکند.
بر اساس مثالی که بیان کردیم، طبق استراتژی کانسلیم، گفته میشود که در شرایط یکسان، خرید سهام شرکتهای با تعداد سهام کمتر؛ بهصرفهتر و گزینهی بهتری خواهد بود. ناگفته نماند که در این مبحث باید به سهام شناور شرکت نیز توجه کنید. عموماً هر چقدر که تعداد سهام شناور کمتر باشد، شرایط عرضه و تقاضا برای افزایش قیمت سهام بهتر فراهم میگردد. از سوی دیگر سهام شرکتی که درصد بالایی از مالکیت آن در اختیار مدیران شرکت است، معمولاً از آینده بهتر و روشنتری برخوردار خواهد بود.
L: پیشرو یا پسرو یا Leader or laggard در کانسلیم
ترجمهی پیشرو یا پسرو و صنعت پیشگام یا غیرپیشگام از جمله ترجمههایی هستند که برای این عبارت بیان میشوند. در این بخش مفهوم را فارغ از ترجمهی تحتاللفظی آن بیان میکنیم.
در هر صنعتی، تعدادی شرکت فعالیت دارند. البته در استراتژی کانسلیم، شرکتی برتر است که محصولات جدیدی تولید کند و فروش و جذب مشتری بهتری را اجرا نماید. به همین دلیل در بازار بیان میشود که شرکتها برای موفقیت خود باید در تولید محصول جدید بکوشند. شرکتهایی که زودتر از سایر رقیبان خود در یک صنعت، اقدام به تولید محصول جدید معرفی شده نمایند، شرکت پیشرو شناسایی میشوند. سایر شرکتها پسرو خواهند بود.
در استراتژی کانسلیم، شرکتی برای خرید سهام و سرمایهگذاری مناسبتر است که در گروه صنعت مرتبط، پیشرو باشد. این استراتژی بیان میکند که شرکتهای پسرو، پیشرفت چندانی نخواهند داشت.
I: نهادهای پشتیبان یا حامی یا Institutional sponsorship در کانسلیم
شرکتهای سهامی اغلب یک نهاد و شرکت مالی را به عنوان حامی خود در نظر میگیرند. این شرکتها یا نهادهای حامی، از سقوط سهام شرکتهای سهامی جلوگیری خواهند کرد. بنابراین در برخی از شرایط بحرانی، شرکتها و نهادهای حامی، سهام شرکت را خریداری میکند تا از عرضهی زیاد و به دنبال آن، افت قیمتی شدید در سهام شرکت مذکور، جلوگیری به عمل آورد. همچنین شرکتها و نهادهای حامی در خصوص مواردی مانند افزایش سرمایه و … از شرکت سهامی، حمایت به عمل میآورند.
نهادهای حمایتی، می توانند یک شرکت یا صندوق سرمایهگذاری باشد. یا حتی نهادهای دولتی و افراد حقیقی و حقوقی دیگر نیز میتوانند این نقش را داشته باشند. البته نیاز است تا سرمایه و اعتبار بالایی داشته باشند!
در استراتژی کانسلیم بیان میشود که به منظور خرید سهم از یک شرکت، بایستی سهامداران عمده و حامیان آن شرکت را مورد بررسی قرار دهید. چرا که این افراد و یا نهادها، نقش بسیار پررنگی در قیمت سهام شرکت و همچنین میزان عرضه و تقاضای آن در بازار به وجود میآورند.
M: جهت بازار یا Market Direction در استراتژی کانسلیم
آخرین حرف در استراتژی CANSLIM، به عبارت Market Direction یا همان جهت و ترند بازار اشاره دارد. گفته میشود حتی اگر تمام شش پارامتر قبلی را رعایت کرده باشید ولی به ترند و جهت بازار توجهی نکرده باشید، حداقل سه چهارم سهام خریداری شده افت خواهد کرد! به عبارت دیگر شما متحمل ضرر میشوید.
در کانسلیم گفته میشود که ۷۵ درصد سهام با بازار همجهت است. به عبارت دیگر، این پارامتر را میتوان مهمترین پارامتر در استراتژی کانسلیم دانست.
جمعبندی آکادمی دانایان از استراتژی کانسلیم
کانسلیم یک استراتژی است که به سهامدار کمک میکند تا سهام مناسب برای سرمایهگذاری را شناسایی و خریداری نماید. کانسلیم توسط ویلیام اونیل ابداع شد. این استراتژی بر ۷ مورد استوار است که از قراردادن سرواژههای این موارد، نام کانسلیم به دست میآید. هفت پارامتری که در این استراتژی بیان میشوند، در لیست زیر آورده شده است. شرح مفصل این موارد در مطلب بالا، بیان شد.
- C درآمد جاری Current earnings
- A درآمد سالیانه Annual earnings
- N محصول یا خدمت جدید New product or service
- S عرضه و تقاضا Supply and demand
- L صنعت پیشگام یا غیرپیشگام Leader or laggard
- I حمایت نهادی Institutional sponsorship
- M جهت بازار Market Direction
در بین پارامترهای معرفی شده، پارامتر آخری یعنی جهت بازار (یا Market Direction) اهمیت بالاتری نسبت به سایر موارد دارد.
ویلیام اونیل، مبدع استراتژی کانسلیم
ویلیام جی. (بیل) اونیل، زاده اکلاهاما و بزرگشده تگزاس است. نخستین سرمایه گذاری او مبلغی در حدود ۳۰۰ دلار، با خرید سهام پروکتر و گمبل (بزرگترین شرکت سازنده مواد شوینده در آمریکا) بود. از وی نیز بعنوان نویسنده کتاب “استراتژی کانسلیم” و همچین مبدع استراتژی کانسلیم(CANSLIM) نیز یاد میشود.
او سپس به عنوان دلال سهام به شرکت هایدن استون پیوست و بررسی سهام برندهشده در بازار سهام را همان زمان آغاز کرد. وی پس از آنکه موجودی حساب خود را طی۲۶ماه بیست برابر کرد، توانست یکی از صندلیهای بازار سهام نیویورک را در سی سالگی بخرد.
شرکت او بانک داده عظیمی از اطلاعات مربوط به سهام را از تاریخ ۱۸۸۰تاکنون گردآوری کرده است. او میگوید:”دریافتیم اوضاع فرق زیادی نکرده است. الگوهای نموداری ۱۹۱۰ ،۱۹۳۰و ۱۹۵۰با الگوهای کنونی یکسان هستند.”مورگان و ادوارد هریمن و شرکایشان سهام را بالا میبردند. تفاوت تنها به روزهای قدیم باز میگردد. اما الگوهای یکسان ۱۹۳۰به بعد شرکتهای موفق در خرید و فروش سهام بدل به عامل اصلی در تعیین ارزش سهام شدند.
از اینرو اونیل روزنامه اینوسترز بیزنس را (که در ابتدا روزنامه اینوسترز نام داشت) سال ۱۹۸۴ بنیان نهاد.
“داشتم قدم میزدم یک وال استریت ژورنال برداشتم و دیدم هیچ کدام از اطلاعاتی که ضروری هستند، داخل آن موجود نیست. آنها جداول قدیمی آسوشیتدپرس را برمیداشتند و داخل مجله چاپ میکردند.”اما بیل اونیل تنها به گردآوری و انتشار جزئیات اکتفا نمیکرد. او به تفسیر آنها هم میپرداخت.
ما حالا الگوهای برنده سهام را از تاریخ ۱۸۸۰ تاکنون در دست داریم. همه متغیرها و عوامل بنیادی را بررسی کردهایم. ــ درآمدها، بازگشت سرمایه، و محصولات ــ و سپس همه موارد تکنیکی را از نظر گذراندیم. و اکنون ترکیبی از تمام این متغیرها را مدل کردهایم: حمایت مالی، شرایط صنعتی، محصولات و مجموعه قواعدی در دست داریم. چیزی مثل نمایه آنچه توصیفگر یک سهام پیشرو است.
او ادامه میدهد: «مدل ما بیعیب و نقص نیست. ما هم اشتباهات خودمان را داریم، اما طبق قواعدی کار میکنیم که اگر اشتباهی رخ دهد، آن را دور میریزیم و سراغ کار بعدی میرویم در واقع اونیل نوعی استراتژی دادوستد را بر پایه همه آن دادهها ابداع کرد؛ استراتژیای که به کن اسلیم است.
نام استراتژی کانسلیم (CANSLIM) از حروف ابتدایی چند قاعده به شکل زیر برآمده است:
سپس این اطلاعات با سیر عملکردِ هزاران سهام موفق مقایسه میشود. این کار با اتکا به سالها پژوهش و البته تجربه شخصی اونیل در حیطه دادوستد انجام میشود.
بهترین اشتباه اونیل از زبان خودش
Great Western Financial گریت وسترن فایننشال و Brunswick برونسویک همه اینها در اوایل دهه ۱۹۶۰پیشرو بودند. تازه داشتم از نمودارها استفاده میکردم و سهام برونس و ام ای اف M.A.F و… آنها را در زمان مناسب و به شیوه مناسب خریده بودم و موقعیتها و سودهای بسیار خوبی داشتم. اما وقتی سهام آنها به نقطه اوج خودشان رسیدند، بیش از حد نگهشان داشتم و همه منفعت حاصل از فروش آنها را از دست دادم. از اینکه کار را خراب کرده بودم، خیلی ناراحت بودم و درست از این اتفاق سردرنمیآوردم، چون کاملا سهام مناسب را در زمان مناسب خریده بودم اما دوباره به عقب بازگشتم.
ماههای متمادی را بر سر تحلیل ریزترین جزئیات هر یک از سهام که سال گذشته خریده بودم، سپری کردم. خودکار قرمزی برداشتم، روی نمودارها زمان خرید و فروش را علامت زدم و دفتر حسابداری بزرگی داشتم که سیر تغییر قیمت و حجم همه این سهام را روز به روز ثبت کرده بودم و از طریق آن به جزئیات بسیاری دست یافتم.
فوق العاده بود. آخرش چیزی را فهمیدم که احتمالا از همان اول بدیهی بود: فهمیده بودم چهطور سهام بخرم.
طبق استراتژی کانسلیم یعنی سهام واقعا پیشرو را بخرم، اما هیچ برنامهای برای زمانِ فروش آنها نداشتم. هرگز در این باره فکر نکرده بودم. همین زمان بود که قواعد فروش را مدون کردم. یعنی اینکه وقتی یک سری اتفاقهای مشخص افتاد، باید سهام را فروخت و همچنین فهمیدم همه این سهام وقتی به اوج میرسد که بازار به اوج میرسد. پس دریافتم که باید بخشی از قواعد خرید و فروش را بر اساس فعالیت عمومی بازار مدون کرد.
و این قواعد را تدوین کردم. در نهایت سیستمی را ابداع کردم که کار میکرد و معنادار بود. پیش از آن، تنها برای نیمی از بازی قاعده داشتم. بهعبارت دیگر، خط حمله داشتم، اما خط دفاع نداشتم .شبیه بازیگر تنیسی بودم که میدانست چهطور فورهند بزند، اما ضربه بکهند را بلد نبود.
یکی از سهامی که در موردش کار را خراب کرده بودم، سهام سرتینتید بود. پدیده دیگری هم در این فرآیند مشخص شد سهام جهش کرده بود و سپس به شدت تعدیل شده بود و تازه آن وقت من آن را فروخته بودم؛ یعنی کل سودی که از آن برده بودم، شبیهِ یک پرتاب عادی دوامتیازی در بسکتبال بود. اما بعد از آن بازار چرخیده بود و سهام دوبرابر یا حتی سه برابر شده بود.
پس سیر این سهام را به دقت و با کل جزئیات بررسی کردم و قواعد جدیدی تدوین کردم که اگر بار دیگر با چنین موقعیتی مواجه شدم، به خوبی از عهده آن برآیم.
و قاعده استراتژی کانسلیم این بود: اگر سهامی را خریدید که از پایه شروع میکرد. و ظرف تنها سه هفته یا کمتر ۲۰درصد بالا میرفت، آن وقت این کار چنان فوق العاده است که هر اتفاقی بیفتد، که هر اتفاقی بیفتد، باز باید آن را ۵هفته دیگر نگاه دارید. و سپس دوباره آن را ارزیابی کنید. هم باید برای آن جا باز کنید.
این قاعده یکسال بعد کمک زیادی در مورد سهام سینتکس کرد.
سینتکس نخستین شرکت سازنده داروهای ضدبارداری خوراکی بود. سهام این شرکت درست مثل سرتینتید بالا رفت ــ درصد مشخصی در زمان مشخص ــ و آن را داخل فرمول آن را نگه داشتم. سهام به شدت تعدیل شد اما دست آخر برنده بزرگ آن سال در بازار سهام بود. سهام سینتکس طی شش ماه از ۱۱۰دلار به ۵۵۰ دلار رسید.
این نخستین باری بود که همهچیز را درست و بهموقع کنار هم چیده بودم. سهام مناسب را در زمان مناسب خریداری کرده بودم، ترسی به دل راه نداده بودم، در زمان مناسب و برای مدت زمان مناسب آن را نگه داشته بودم و در موعد مناسب نیز آن رافروخته بودم.
نکته کلیدی این است که من قواعد بسیار خاصی در اختیار داشتم. اگر همان کار چندسال پیش را تکرار کرده بودم، این سهام را خیلی زودتر از موعد مناسب فروخته بودم، چرا که دو بار به شدت تعدیل شده بود.
پس حماقتی که قبلا با سهام سرتینتید انجام دادم، مرا وادار کرد تا بنشینم و ببینم چه کار ابلهانهای کردم. و به این ترتیب نقاط ضعف آشکار خودم را دریافته بودم. من قواعد خرید را در اختیار داشتم. اما قاعدهای برای اداره کردن موقعیت سهام سرتینتید در چنته نداشتم.
اونیل قواعدش را در CANSLIM به این دلیل تبیین کرد که دریافته بود تقریبا همهچیز در حوزه سرمایهگذاری در بازار سهام مخالف با طبیعت بشری است.
حتی یک شخص با تحصیلات بسیار بالا نیز پس از خریدن سهام دست به اشتباه میزند. «اگر او سهامی را ۵۰دلار بخرد و این سهام ۱۰دلار شود، هرگز آنها را نخواهد فروخت. ریاضی و روانشناسی اغلب آدمها را فریب میدهد». به زبان ساده، اونیل قواعدی را تبیین کرد که احساسات و عواطف را از حیطه سرمایهگذاری بیرون قرار میداد. شما باید قواعد مشخصی در دست داشته باشید. نه اینکه بنا به احساساتتان سرمایهگذاری کنید. زیرا اگر تابع احساسات خود باشید یا ترس بر شما چیره میشود یا همیشه امیدوار باقی خواهید ماند.
از تحلیل استراتژی کانسلیم در واقع جهت شناساندن سهم در مدت زمان کوتاه به طور مختصر و مفید استفاده میشود. به طورکلی مهمترین قسمت در تحلیلCANSLIMبرای شناخت سریع یک شرکت، مطالعه و بررسی روند عایدی کل شرکت و نیز وضعیت سود هر سهم و روند قیمتی سهم میباشد.
به طور کلی در تحلیل CANSLIM به بررسی موارد زیر خواهیم پرداخت:
۱٫ در بخش اول CANSLIM به بررسی حرف C یا Current quarterly earning per share پرداخته میشود. در این قسمت تاکید بر آن است که EPS فصلی شرکت بررسی گردد. و چنانچه این EPS نسبت به مدت مشابه سال قبل حداقل بطور متوسط از ۲۵ تا ۵۰ درصد رشد برخوردار باشد. آنگاه سیگنال مناسب در تحلیل CANSLIM دریافت میگردد.
۲٫ در بخش دوم به بررسی حرف A یا Annual earning per share پرداخته میشود. توضیح آنکه این بخش مربوط به بررسی EPS سالـانه شرکت نسبت به ۵سال قبل میباشد، چنانچه دارای رشدی معقولـانه باشد و نرخ رشد مرکب سالـانه درآمد بین ۲۵تا ۵۰درصد باشد سیگنال مطلوب CANSLIM دریافت میگردد.
۳٫ در بخش سوم استراتژی کانسلیم به بررسی حرف N یا New products New management New high پرداخته میشود. به این معنا که:
الف) بر طبق تحقیقات به عمل آمده توسط ویلیام اونیل و سایر تحلیلگران این نکته استنباط گردیده. که بیش از %۹۵ از شرکتهایی که جزو پربازدهترین شرکتها طی یک دوره تحلیلی و تحقیقی ۳۸ سال بودهاند. آن دسته از شرکتهایی هستند که از محصولـات جدید یا ارائه خدمات جدید بهره گرفتهاند.
ب) همچنین در این تحقیق نشان داده شده که شرکتهایی که از مدیریت مناسب و قوی و هیات مدیره منسجمی برخوردار بودهاند. در بین موفقترین شرکتها قلمداد شدهاند.
ج) شایان ذکر است که شرکتهایی که قیمتهای بالای جدیدی را در نمودارهای قیمتی ایجاد کردهاند نیز از جمله شرکتهایی هستند که سیگنال مطلوبی را در تحلیل CANSLIM ایجاد مینماید.
۴٫ در بخش چهارم به بررسی حرف S در CANSLIM یا همان Supply demand پرداخته میشود. بدین معنا که هر چه میزان سهام شناور آزاد شرکتی کمتر باشد یعنی سهام آن شرکت در اختیار عدهای خاص قرار داشته باشد، آن سهم از چشمانداز رشد مناسبی برخوردار خواهد بود. با توجه به تحقیقات ویلیام اونیل اکثر سهمهای در حال رشد کمتر از ۲۵ میلیون سهم شناور داشتهاند.
۵٫ در بخش پنجم استراتژی کانسلیم، به بررسی حرف L یا Leader پرداخته میشود. بدین معنا که مردم اغلب سهامی را خریداری مینمایند که اولـاً باصنعت مرتبط با آن آشنایی داشته باشند و شرکت مزبور را بشناسند ثانیاً صنعت فوقالذکر جزو صنایع پیشرو باشد گفتنی است که سهام مناسب در تحقیقات ویلیام اونیل از قدرت نسبی ۸۷ در صنعت خود برخوردار بودهاند.
۶٫ در بخش ششم استراتژی کانسلیم به بررسی حرف I یا Institutional sponser ship پرداخته میشود. بدین معنا که مردم تمایل به خرید سهامی دارند که از سوی سرمایهگذاران نهادی و یا شخصیتهای حقوقی خریداری میشود. و مورد نظر مساعد آنها و حمایت این ارگانها قراردارد. لذا چنانچه سهمی در شرایط فوق قرار داشته باشد از سیگنال CANSLIM برخوردار خواهد شد.
۷٫ در بخش هفتم استراتژی کانسلیم به بررسی حرف M یا Market direction پرداخته میشود. بدین ترتیب که اکثر سهام بازار در جهت روند یا Trend کلی حرکت بازار حرکت میکنند.
سخن پایانی
در این مقاله خلاصه ای زندگی ویلیام اونیل، ابداع کننده استراتژی کانسلیم (CANSLIM) و همچنین نویسنده کتابی با همین عنوان را شرح دادیم. و سپس توضیح دادیم که هرکدام از حروف تشکیل دهنده این استراتژی چه معنایی دارد. و چگونه میتوان با ترکیب این حروف سهام مناسب برای خرید را مشخص کرد. همانطور که میدانید که این کتاب برای معامله گران فاندامنتالیست به عنوان “انجیل مقدس معاملهگری” شناخته میشود.
↵ همچنین شما میتوانید نسخه صوتی کتاب صوتی کانسلیم را در بورصدا بشنوید.
AzFine آکادمی مهندسی مالی آذر
مدل CAN SLIM برای انتخاب سهام توسط ویلیام جی.اونیل (مؤسس و رئیس نشریه Investor’s Business Daily) توسعه یافته است. این سیستم در حال حاضر در در چاپ چهارم کتاب پرفروش وی با نام «چگونه از سهام پول بسازیم: یک سیستم برنده در زمانهای خوب و بد» شرح داده شده است. هدف این راهبرد شناسایی شرکتهایی با اصول بنیادی قوی و خرید آنها در زمانی است که در دورههای ثبات قیمت بوده و پیش از آن است که افزایش قیمت عمده داشته باشند.
المانهای CAN SLIM
هفت حرف به کار رفته در عبارت CAN SLIM بر اساس ویژگیهایی کلیدی است که اونیل متوجه شد سهام دقیقاً پیش از آنکه بزرگترین سود قیمتی خود را داشته باشند، از خود بروز میدهند. این ویژگیها در ادامه میآیند:
C = Current Quarterly Earnings سود سه ماهه اخیر
رشد قابل توجه سود هر سهم (EPS) میتواند توجه بازیکنان سازمانی بزرگی را به خود جلب کند و این چیزی است که خود میتواند سبب تغییرات بزرگ قیمتی باشد. بر اساس راهبرد CAN SLIM ، سرمایهگذاران باید به دنبال شرکتهایی با یک نرخ رشد EPS سه ماهه حداقل 25% در آخرین فصل باشند (هرچند که سود 50% تا 100% جذابتر خواهد بود). اگر میخواهید آن سودها پایدار باشند، شرکت باید حداقل 20 % نرخ رشد سود در آخرین سه ماهه و حداقل بازده 17% در سهام داشته باشد.
A = Annual Earnings Growth رشد سودهای سالانه
مادامیکه سودهای سه ماهه مهم هستند، یک شرکت باید رشد سودهای سالانه خود را نیز علنی کند. این کار میتواند به تأیید اینکه شرکت هیچگونه مشکلات زیربنایی مانند کاهش تقاضا برای محصولات آن شرکت، حاشیههای سود رو به زوال یا روندهای منفی صنعت ندارد، کمک کند. سرمایهگذاران CAN SLIM به دنبال یک نرخ رشد EPS سالانه حداقل 25 تا 50% در هریک از 3 تا 5 سال گذشته هستند.
C + A = QUANTITATIVE تحلیل کمی
دو بخش اول سیستم CAN SLIM (درآمدهای سه ماهه و سالانه قوی) مراحل منطقی هستند که تحلیل کمّی را نشان میدهند. زیبایی این سیستم در این است که 5 معیار دیگر را برای انتخاب سهام بکار میبرد.
N = New Product or Service محصول یا خدمات جدید
سومین ویژگی که سرمایهگذاران CAN SLIM به دنبال آن هستند، مقولهای جدید در شرکت است، چه یک محصول، خدمات، مدیرعامل اجرایی جدید یا قیمت بالای سهام باشد، چه یک روند صنعتی مبتکرانه که از راهی برای شرکت سودآوری میکند. وال استریت همیشه در پی شکار بهترینهای بعدی است، خواه یک شرکت کارآفرینی در حال مختل کردن یک صنعت باشد، خواه یک شرکت باسابقه باشد که با تغییر به سمت محصولات جدید، مجدداً در خود سرمایهگذاری میکند. در هر صورت چیز جدیدی وجود دارد که بتواند با سود برابری کند.
مک دونالد: یک مثال عالی برای اینکه چگونه جدید بودن منجر به موفقیت میشود را میتوان در تاریخچه اولیه مک دونالد مشاهده کرد. مک دونالد با معرفی فرنچایزهای [حق امتیاز] فست فود جدید خود، در طی 4 سال (از سال 1967 تا 1971) توانست بیش از 1100% رشد کند. این فقط یکی از چندین نمونه شرکتهایی است که (از طریق انجام یا بدست آوردن چیزی جدید) به چیزهای بزرگی رسیدند و سهامدارانشان نیز پاداش خود را دریافت کردند.
S = Supply and Demand عرضه و تقاضا
قانون عرضه و تقاضا بر تمامی فعالیتهای بازار حاکم است: تقاضای قوی برای عرضه محدود سهام قابل دسترس، سبب افزایش قیمت شده و عرضه بیش از حد سهام همراه با تقاضای ضعیف، سبب کاهش قیمت میشود. سرمایهگذاران CAN SLIM بر افزایشهای شدید قیمت که بوسیله رشد حجم معاملات پشتیبانی شدهاند، نظارت میکنند. این رخدادها نشان دهنده تقاضا (به خصوص از سمت مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و دیگر سرمایهگذاران سازمانی) است که میتواند حتی به تغییرات قیمتی بزرگتر منجر شود.
L = Leader or Laggard رهبر یا پیرو
در هر صنعتی، شرکتهایی هستند که برای سهامدارانشان سودهای بزرگی به ارمغان میآورند و نیز شرکتهایی وجود دارند که کند هستند و سودهایی بدست میآورند که در بهترین حالت، متوسط است. سرمایهگذاران CAN SLIM با توجه به ایده خرید رهبر و اجتناب از پیرو، به دنبال قدرت نسبی قیمت یک سهم هستند تا مابین این دو تفاوت قائل شوند. بازه قدرت نسبی قیمت یک سهم از 1 تا 99 است؛ برای مثال رتبه 75 به این معناست که شرکت از 75% سهام درون گروه بازاری خود در طول یک دوره زمانی خاص، عملکرد بهتری داشته است. سرمایهگذاران CAN SLIM به دنبال سهامی هستند که قدرت نسبی قیمت حداقل 70 داشته باشد. با این حال بطور کلی سهام در بازه 80 تا 90 احتمال بیشتری دارد که بزرگترین سود دهنده باشند.
I = Institutional Sponsorship حمایت نهادی
این ویژگی اشاره به این دارد که آیا سهام متعلق به بانکها، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و دیگر سرمایهگذاران سازمانی است یا نه. چنین مالکیتی را میتوان به عنوان تأیید مثبت از یک برنده بالقوه در نظر گرفت. سرمایهگذاران حرفهای گروهی از تحلیلگران را تحت اختیار دارند که هزاران سرمایهگذاری بالقوه را بررسی میکنند. هنگامیکه یکی از آنان اقدام به خرید سهمی کرد که شما در نظر گفته بودید، این کار میتواند تقاضا برای آن سهم را افزایش دهد و بطور بالقوهای منجر به بالا رفتن قیمت آن سهم شود. سرمایهگذاران CAN SLIM باید روی سهامی تمرکز داشته باشند که حداقل 3 تا 10 مالک سازمانی داشته باشد.
M = Market Direction جهت بازار
آخرین ویژگی در مدل CAN SLIM جهت بازار است. به هنگام انتخاب سهام شناسایی این که در بازار گاوی هستید یا خرسی، همیشه اهمیت دارد. سرمایهگذاران CAN SLIM بر این عقیده هستند که شما باید طبق بازار سرمایهگذاری کنید نه در تضاد با آن. نظریه مبنا در این قسمت آن است که بر اساس CAN SLIM ، 3 سهم از هر 4 سهم هماهنگ با جهت بازار حرکت میکنند که این امر بوسیله شاخصهای اصلی (مانند NASDAQ ، The S&P 500 و DJIA) اندازهگیری شده است. طبق این نظریه اگر به هنگام روند صعودی بازار سهمی را خریداری کنید، خزید شما 75% درست است، بالعکس آن اگر در زمان نزول بازار سهمی بخرید، 75% خرید شما اشتباه خواهد بود.
یک ویژگی به ویژگی دیگری هدایت میکند
مهم است که به خاطر داشته باشید که این 7 ویژگی با هم کار میکنند. به عنوان مثال زمانیکه رشد بزرگ سود و یک محصول یا خدمات جدید (ویژگیهای C ، A و N در مدل CAN SLIM) با یکدیگر اتفاق میافتد، میتواند توجه مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و دیگر سرمایهگذاران سازمانی را به خود جلب کند. این جلب توجه میتواند منجر به ویژگی S در سیستم CAN SLIM (عرضه و تقاضا) شود که قادر به بالا بردن قیمت سهام و … میباشد. سرمایهگذاران CAN SLIM نگاهی به «تصویر کلی» داشته و درک میکنند که چگونه هر کدام از ویژگیها به تنهایی بر ویژگیهای دیگر تأثیر میگذارد (یا از آنها تأثیر میپذیرد).
کانسلیم چیست ؟ و آشنایی با آن در دلفین وست
کانسلیم چیست
کانسلیم یک روش انتخاب شرکت مناسب برای سرمایه گذاری در بازار سهام می باشد. کانسلیم یک سیستم تحلیل و خرید سهام با محوریت تحلیل بنیادی می باشد که البته پیچیدگی های آنرا را ندارد و بر خلاف تحلیل بنیادی خیلی سریع می توانید یک شرکت را بررسی و ارزیابی کنید.
این روش توسط یکی از نخبگان بازار سهام در آمریکا به نام ویلیام اونیل ابداع شد. او در سال ۱۹۶۳ کارگزاری “اونیل و شرکا” را پایه ریزی کرد. همچنین در سال ۱۹۸۴ روزنامه Investor’s Business Daily را تاسیس نمود که حال حاضر نیز تمام اخبار اقتصادی مروبط به سهام شرکت ها را اطلاع رسانی می کند. از سوابق درخشان او آشنایی با استراتژی کانسلیم در معامله گری می توان به ۲۰ برابر کردن حسابش در طی دو سال اشاره کرد.
او بررسی های زیادی بر روی سهام شرکتهایی که رشد زیادی داشتند انجام داد و توانست به پارامترهای مشترکی که همه آنها داشتند دست پیدا کند. او تصمیم گرفت این نتایج را تحت عنوان یک استراتژی و سیستم شناسایی سهام مناسب و سودآور ارائه کند و در اختیار سرمایهگذاران بورس قرار دهد. او این روش را به اختصار کانسلیم (CANSLIM) نامگذاری کرد که در حال حاضر یکی از کاربردی ترین استراتژی ها برای سرمایهگذاری بلند مدت است.
کانسلیم برگرفته از هفت حرف لاتین “C-A-N-S-L-I-M” است که هر حرف، معرف و مخفف یک عبارت است که در جدول زیر مشاهده می کنید.
درآمد های جاری هر فصلCurrent quarterly earningsCسود سالانهAnnual earningsAمحصول، خدمات یا مدیریت جدیدNew Product, service or managementNعرضه و تقاضاSupply and demandSپیشرو یا عقب ماندهLeader or laggardLحمایت سرمایه گذار عمدهInstitutional sponsorshipIروند بازارMarket DirectionM
این هفت پارامتر و ویژگی مهم را در زیر بصورت خیلی اجمالی توضیح می دهیم:
ویژگی اول: درآمد های جاری هر فصل
گزارش های فصلی شرکت ها را بررسی کنید که در مدار مثبت باشند
ویژگی دوم: سود سالانه
سود سالانه شرکت یا EPS در نگاه بلند مدت باید افزایشی باشد. اگر در بعضی سالها شرکت با کاهش سود مواجه بوده است، اما در نگاه بلندمدت سود شرکت فزاینده و صعودی باشد باز هم مشکلی ندارد. چیزی که مهم هست شرکت در بلند مدت سودساز باشد.
ویژگی سوم: محصول یا خدمات جدید
بر طبق تحقیقات به عمل آمده توسط ویلیام اونیل درصد زیادی از شرکتهایی که به بازدهی های رویایی دست یافته بودند آنهایی بودند که محصولات یا ارائه خدمات جدید داشته اند. حتی تغییرات مدیریتی مناسب و تغییر رویکرد شرکت نیز میتواند در روند سودسازی شرکت بسیار مهم و تاثیرگذار باشد.
ویژگی چهارم: عرضه و تقاضا کانسلیم چیست
این عرضه و تقاضا هست که قیمت را جابه جا می کند. تقاضای زیاد در کنار عرضه محدود قیمت سهم را افزایش خواهد داد و عرضه بیش از حد سهم که با تقاضای ضعیف روبرو شوند قیمت را کاهش خواهد داد. لذا بررسی جریان سفارشات و حجم معاملات ( فراچارت یا به عبارتی تابلوخوانی) می تواند به شما کمک زیادی میکند که بدانید سهم ها ی مستعد رشد در کانسلیم چیست ؟. افزایش قیمت در کنار افزایش حجم معاملات نشان دهنده ورود پول جدید از طرف سهامداران عمده، حقوقی ها و جریانات مال قوی می باشد که می تواند منجر به حرکات قیمتی بزرگتری شود.
ویژگی پنجم: پیشرو یا عقب مانده
پیشرو بودن، نوآور بودن و خلاقیت در تولید محصول یا خدمات می تواند یک برگه برنده برای شرکت سهامی باشد. وقتی شرکتی زود تر از سایر رقبا اقدام به تغییرات در محصول یا ارائه محصول جدید می شود این یعنی در آینده می تواند سود آور تر باشد.
ویژگی ششم: حامی و نهاد پشتیبان سهام
مردم تمایل به خرید سهامی دارند که از سوی سرمایهگذاران عمده و یا شخصیتهای حقوقی خریداری و حمایت میشود. لذا یکی از فاکتورهای کانسلیم این است که سهام دار عمده شرکت نسبت به روند سهام بی تفاوت نباشد و در مواقع لزوم از سهم خود حمایت لازم را به عمل بیاورد.
ویژگی هفتم: روند بازار
ممکن است با بررسی شش پارامتر بالا اقدام به خریداری سهامی کرده باشید ولی دچار ضرر شوید. اینجاست که روند کلی مارکت و حرکت بازار مهم است (خرسی یا گاوی بودن). اگر در بازار نزولی اقدام به خرید کنید حتی بهترین سهام ها نیز می توانند افت قیمت پیدا کنند. چون وقتی بازار ریزشی باشد تر و خشک با هم می سوزند. پس دقت کنید بعد از انتخاب سهام مناسب مارکت نیز صعودی باشد.
دیدگاه شما